من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
هی راه میروم در تاریکی این است تمام حس این روزهایم آهسته و با دلره از اینکه این قدم آیا بر زمینی استوار خواهد نشست یا آخرین گام خواهد بود اینگونه... هی راه میروم در تاریکی باز این همه، همه ی هراس نیست... چون حتی مسیر روشن نیست... و رفتن حتی اگر به رسیدن برسد... مقصد شاید گم شده باشد و اینگونه... هی راه میروم در تاریکی...
نظرات شما عزیزان: